داشتن ؟ یا نداشتن؟

وقتی هنوز نداشتمت تو تب داشتنت می سوختم  وقتی بدستت آوردم تو ترس لحظه ای که تنهام میزاری سوختم حالا که گفتی : خوش باش ورفتی زره زره آب شدم و تموم و ویرون شدم .......
تو (بهاره )گفتی خدا حافظ ُخوش باشی ! به همین راحتی ،چقدر گفتن این جمله برات ساده و آسان بود !!!!
و حتی فکر نکردی که بعده گفتن
  اینا منو تو چه دونیایه سیاهی رها می کنی ،بدون اینکه به فکر گلهای تازه جونه زده ی دلم باشی !
رفتی

هیچ به این فکر نیافتادی که بی تو(بهاره) چی به سرم می آید حالا من موندم و خاطره ی کوتاهی از تو (بهاره)خاطره هایی که اون موقع ها  هرس از دست دادنت  نذاشت زره ای ازش لذت ببرم خاطره هایی که حسرت امروز و آه فردای منه و من همچنان در گوشه ای از تونل خاطراتمان بر زیر سایه های سوزناک خورشید عشق  نشسته و در انتظار آمدندت زره زره آب می شوم که شاید بیایی و برای یک لحظه هم که شده مرا به خاطره خودم دوشت داشته باشی نه به خاطره خودت
به امید آنروز که تو(بهاره).......؟؟؟؟تقدیم به بهاره

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:41 ب.ظ http://mehrdadshow.persianblog.com

سلام تبلیغات شما در http://oooo.blogsky.com
به صورت کاملا رایگان.
در صورت درخواست آگهی با ما تماس بگیرید و لوگوی وبلاگتان را برای ما بفرستید.

سرور شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.sedayegitar.blogsky.com/

عرفان جونم مطلبهای سرشار از احساست رو خوندم و امیدوارم اگه از خودمون هم چیزی نوشتی به دل همه بشینه که چون تو نوشتی حتما می شینه
موفق باشی سرور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد